
خداوند در قرآن کریم در آیه 213 سوره بقره در خصوص لزوم ارسال رُسُل چنین می فرماید:
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.
مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد؛ و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید.
اصل اختلاف شیعه و سنّی در اصل وجود ولایت است ، شیعه بر این عقیده است که امام باید معصوم بوده و از جانب خداوند تبارک و تعالی انتخاب شده باشد این درحالی است که اهل تسنن بر این عقیده اند که عصمت از شرایط امام نیست و پس از پیامبر مردم می توانند برای خود امامی را اختیارکرده و از وی پیروی کنند.
امام به منزله قلب در پیکر آدمی است ، همانگونه که قلب با رساندن خون به کلیه اعضا و جوارح بدن حیات می بخشد وجود امام نیز در جامعه اسلامی حیاتبخش و حرکت آفرین است .
در جامعه بشری برای تبدیل قوا و تنظیم امور و رفع اختلافات بین مردم و جلوگیری از تعّدیات به حقوق فرد و اجتماع و بوجود آمدن انحرافات و دستیابی تک تک افراد جامعه به مقصد که همان کمال والائی انسانی است وجود راهبری الهی ضروری است و الا حیات جامعه به خطر افتاده و نظم جامعه از هم می گسلد.
نظم بخشنده عالم انسانیت و اجتماع امام است که حتما باید دارای قوائی متین و فکری صائب و اندیشه ای توانا ناظر بر اعمال و کردار امت بوده ، بین آنها نظم و تعادل را برقرار نماید.آیا اگر این امام نیز خود ممکن الخطا و مبتلی به معصیت و گناه و در فکر و اندیشه مانند سایر افراد جامعه دچار خطا و اشتباه گردد و یا نیز مانند آنان بوالهوس و شهوت ران باشد ، می تواند بین افراد را صلح داده و اختلاف آنها را کم کند ، حق هر ذی حقّی را به او رسانده و جلوی تعدیات را بگیرد و تمام افراد را قوه حیات و نیروی زندگی ببخشد ؛ به هر کس به اندازه ظرفیت و استعدادش معارف و حقایق را تعلیم کند؛موارد خطا و اشتباه آنان را هر یک به نوبه خود در سلوک راه خدا و رسیدن به مقصد کمال بیان نماید.
بنابر این رهبر جامعه و زعیم و امام مردم باید معصوم و عاری از اشتباه و گناه و هرگونه لغزش بوده با فکری عمیق و پهناور و سینه ای منشرح به نور الهی و قلبی منّور به تائیدات غیبیّه ناظر بر احوال و رفتار و حتی بر خاطرات قلبیّه هر یک از افراد امّت بوده باشد.
عصمت موضوعی است که با وجود آنکه برخی وجود آن را برای پیامبران ضرورت دانسته و برخی وجود آن را برای پیامبران ضعیف و برخی لازم نمی دانند شیعه آنرا جزء شروط لازم برای پیامبران و حتی ائمه معصومین علیهم صلوات الله می داند که در قسمت بعد مفصل به آن پرداخته و آن را بررسی خواهیم کرد.